هنر و خلا قيت هنری
استادصباح استادصباح


در باب مقوله‌ي هنر و خلاقيت هنري و هنرمند مطالب مختلفي از انديشمندان هنري كه در اين واديه سعي و اهتمام بسيار ورزيده‌اند ارائه گردد. يكي از پيشگامان اين نظريه تولستوي بوده كه در قرن نوزدهم در مورد هنر چنين عنوان مينمايد"هنر يكي از دو وسيله ترقي بشريت است. انسان از راه كلمات افكار خويش و به ياري نقوش، احساسات خود را با همه‌ي آدميان در ميان مي‌گذارد و اين سخن نه فقط درباره‌ي حال، بلكه گذشته و آينده نيز صادق است. اگر انساني اين احساس را تجربه كند. حالت سازنده‌ي اثر بدو سرايت نمايد و اختلاط و اتحاد خود را با انسان‌هاي ديگر احساس كند موضوعي كه اين حال را در او بوجود آورده، هنر است و ميزان سرايت آن تنها معيار ارزش هنر است. " ماکسيم گورکي ارزش هنري را چنين عنوان مي‌نمايد" هرگاه ارزش‌ها مباني واقعي داشته باشند هرگز جنبه‌ي مطلق بخود نمي‌گيرند ارزش‌هاي واقعي نسبي و دائم در تغيير هستند پس ناميرايند. هنر پيشاپيش مي‌تازد. قافله سالار است. رمز و بقاي هنر فقط در گفتن نيست بلكه در چگونه گفتن است" ومحمودطرزي در بحث هنر ميگويد" انسان فقط فكر نميكند بلكه داراي احساسات و عواطفي است كه به صور مختلف مثل نگارش، صدا، حركت، نقوش و ديگر وسايل آنرا مجسم مينمايد. هنر وسيله‌ي اجتماعي كردن احساسات است. هنر شناختي است متكي بر عاطفه و فلسفه شناختي جامع آن دو. " احمد شاملو در باب هنر ميگويد: "اصولا هنر ملتزم نيست يعني هيچ‌گاه التزام و تعهد نقشي در آفرينش هنري بازي نميكند . التزام امري شخصي و فردي است اما التزام هنرمند بايد انساني باشد فارغ از سياست و تنها در راه تعالي انسانها . اثر هنري بيشتر بر فرهنگ هنري اثرگذار بوده و فهم اثر بر توده‌ها مستقيما مورد استقبال نبوده و اكثرا اثر يك هنرمند بواسطه‌هايي در توده‌ها در جريان زمان تاثيرگذار ميگردد.هنر ناگزير با مردم است چون با هر نيتي كه بوجود بيايد مخاطبش مردمند ولي مردم لايه‌هاي متفاوتي دارند و چنانچه هنرمندي بخواهد اثرش عوام پسند باشد حتما بايد اثرش را در سطح بسيار نازلي ارائه دهد . " شکسپيرهنررا چنين تقسيم بندي نموده‌است" هنر را به دو بخش هنر مجاز و هنر آزاد تقسيم بندي نموده و هنر مجاز را در التزام دانسته و به هنرهاي تزئيني، انتزاعي، رسمي آوازگرانه نسبت داده و هنر آزاد را در دو روش تلقيني و تحليلي مورد بررسي قرار مي‌دهد.
روش هنر تلقيني را اينطور توصيف ميكند كه هنر تلقيني طرفدار روش القايي است و همه چيز براي او تنها وسيله است براي القاي نظرات و كمتر به كيفيت هنر توجه دارد و از سوئي اين هنر را يك بعدي دانسته و عميق و همه جانبه نيست بلكه گذرا و خراش‌دهنده است تاثيري آني و عبوري دارد.اين نوع هنرمند به شدت وابسته به خصلت‌هاي مردم طبقه متوسط جامعه است اگر چه از جنبه‌هائي ، گاهي وابسته به طبقه زيرين باشد اين ويژگي را نيز ميتوان در زندگي و در رفتار و واكنش‌هاي ناآگاهانه و بي‌نقابش در برابر مسائل و شرايط‌هاي از پيش تعيين نشده ميتوان شناخت.در هنر تحليلي ، صورت حقيقي هنر در آن نهفته است با آغازي جانگاه شكل گرفته و در تب و تاب ناآرام عميق ادامه مييابد و سرانجام به شناختي توام با عشق منجر ميشود اين هنر به ژرفكاوي زندگي، مناسبات اجتماعي و پژوهش جان بيكران و عمق ناپيداي آدمي و جنبه‌هاي طبيعت و زيباشناسي نظر دارد" و در اين حالت هنر به عمق ناشناخته‌ها دست پيدا ميكند و پيدايي خلاقيت هنر را سبب ميگردد. هنرمند داراي دو بزنگاه است يكي در وضع موجود و ديگري در وضعيتي كه در آن درگير است فرد هنرمند به وضع موجود قانع و خرسند نيست و همواره در پي آن است كه وضع موجود را به وضع مطلوبتري برساند. درخلاقيت هنرمند با دو جريان متضاد مواجه است يكي با تفكر واگرا و ديگري با تفكر هم‌گرا يعني هنرمند در ابتدا بايد واگرا فكر كند و نگاه جامع به پديده‌ها داشته باشد وسپس به قلمرو دروني آن بپردازد كه در اين حالت به تفكر هم‌گرا مواجع ميشود.خلاقيت هنرمند علاوه بر داشتن آزادي كامل مبتني بر دانش و بينش و فرهنگ عميق بوده كه بتواند براساس آن چگونگي يك پديده را ارزيابي كند و در فضاي اين انديشه و دانش و يك بينش حسي به يك رويكرد يا ساختار جديد دست يابد. در هنر امروز اساس كار بر نوآوري است كه بدان هنر مدرن گويند.در هنر مدرن از تكرا پرهيز ميشود و هنرمند مدرن دائما براي پيدا كردن بياني نو و نوتر تلاش ميكند و اين تنها در يك شعار يا خواسته خلاصه نميشود بلكه بايد به ذهنيت تبديل شده و سپس به اجرا درآيد.در پايان آنچه را كه از مباحث ارائه شده ميتوان در مورد خصوصيات هنرمند خلاق عنوان نمود عبارتست: 1- داشتن دانش و بينش فكري عميق و بينش حسي قوي 2- پذيرش سفارش از جامعه 3- داراي تفكر واگرا 4- تحليلگرا 5- انعطاف پذيري بالا 6- روحيه كنجكاوي و نوگرايانه 7- ريسك پذير 8- پشتكار فراون و به دور از ياس 9- قدرت خود انتقادي 10- پذيرنده‌ي خطاي خويش و ديگران 11- مثبت انديشي نه بدبين و نه خوشبين بودن 12- شناسائي، پرورش و پيش برد كارها .
August 7th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل هنری